تحلیل/ اگر حاج قاسم امروز بود چگونه رفتار می‌کرد!؟

قطعاً حاج قاسم اگر امروز حضور داشت برای جوانان فریب خورده در آشوب های اخیر نیز نگران می‌شد.

به گزارش کمیته رسانه و ارتباطات شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، این روزها مصادف است با سومین سالگرد شهادت سردار دلاور، حاج قاسم سلیمانی. با اینکه قریب به سه سال از شهادت «سردار دلها» سپری شده است، اما داغ فقدان وی همچنان سنگین و جانکاه است. پس از شهادت حاج قاسم، تشییع پیکر میلیونی این شهید عزیز در استان‌های مختلف کشور و حضور آحاد ملت در این مراسم، پیام بسیار مهمی مخابره کرد و آن اینکه، مردم ایران هم «قدرشناس» هستند و هم «زمان شناس» و از همه مهمتر اینکه، جمهوری اسلامی ایران با پشتوانه عظیم مردمی همراه است.

و اما در ماههای گذشته، کشورمان دچار آشوب و التهاب شد. عده‌ای که می‌توان آنان را «اقلیت آشوبگر» نامید، به پشتوانه «امپراتوری رسانه‌ای دشمن» با روحیه دیکتاتوری و البته با شعارهای فریبنده و تهی از واقعیت مانند «زن، زندگی، آزادی» از یکسو آرامش و امنیت را از مردم ایران گرفتند و از سوی دیگر، ضمن القای همه جانبه «یأس و ناامیدی» و «بن بست نمایی در بهبود اوضاع»، راه را برای فشار حداکثری به جمهوری اسلامی و ملت ایران به بهانه‌های واهی هموار کردند.

در این ایام، این پرسش در ذهن دوستداران بی شمار حاج قاسم سلیمانی که یکی از پر جمعیت‌ترین مراسم تشییع قرن را برای او برگزار کردند و همچنان با زنده نگه داشتن یاد او ابراز ارادت می‌کنند، تکرار می‌شود که اگر امروز حاج قاسم زنده بود، چه می‌کرد؟ و چه می‌گفت؟ با رجوع به وصیت نامه این شهید بزرگوار و بازخوانی اظهارات وی، به پاسخ این سئوال خواهیم رسید.

انقلاب و انقلابی‌گری خط قرمز قطعی او بود

رهبر معظم انقلاب- ۱۸ دی ۹۸- پس از شهادت حاج قاسم فرمودند: «ویژگی مهم حاج قاسم این بود که در مسائل داخلی اهل حزب و جناح و این‌گونه تقسیم‌بندی‌ها نبود اما به شدت انقلابی و پایبند به خط نورانی و مبارک امام بود و انقلاب و انقلابی‌گری خط قرمز قطعی او بود. حاج قاسم واقعاً ذوب در انقلاب بود و برخی سعی نکنند که این واقعیت‌ها را کم‌رنگ کنند.»

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، علاوه بر آنکه در میدان جنگ، فرمانده‌ای زبده بود و بینی آمریکا و همپیمانان واشنگتن را بارها به خاک مالیده بود، در حوزه مسائل سیاسی نیز بسیار تیزهوش و دقیق و صریح بود.

اعتقاد راسخ به ولایت فقیه

یکی از جنبه‌های انکارناشدنی سیره و جهان بینی حاج قاسم، پایبندی این شهید عزیز به «ولایت فقیه» بود. در وصیت نامه حاج قاسم آمده است: «خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز - که جانم فدای جان او باد - قرار دادی.»

سردار سلیمانی در بخش دیگری از وصیت‌نامه خود تاکید کرده است: «برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به‌عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به‌عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به‌دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید.

در وصیت‌نامه حاج قاسم آمده است: «برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید.»

سردار سلیمانی در وصیت نامه خود تاکید می‌کند: «من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق‌به‌جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی (رحمهْ الله‌علیه) هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.»

سردار سلیمانی در بخش دیگری از وصیت نامه خود تاکید کرده است: «وصیت می‌کنم اسلام را در این برهه که تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدسات و ولایت فقیه مطرح می‌شود، این‌ها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.»

این سردار بزرگوار و شخصیت محبوب و تاثیرگذار برای ملت ایران، با عشق و اعتقاد راسخی که به ولایت فقیه داشت و جان خود را برای آن فدا نمود، اگر این روزها در میان ما بود، قطعاً نسبت به توهین‌ها و هتاکی‌ها به ولایت فقیه، واکنش نشان داده و آن را محکوم می‌کرد.

جمهوری اسلامی، حرم است

اعتقاد ویژه حاج قاسم به نظام جمهوری اسلامی و تاکید بر لزوم هوشیاری در مقابل نقشه‌های شوم دشمن در این خصوص از دیگر بخش‌های منظومه فکری این شهید بزرگوار است. در بخشی از وصیت نامه سردار سلیمانی آمده است: «امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص)».
سردار سلیمانی در بخش دیگری از وصیت‌نامه خود تاکید کرده است: «جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی می‌کند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.»

مرزبندی با فعالین فتنه و لیدرهای آشوب

وقتی در دولت قبل و در آبان سال ۹۸، آشوب ها به بهانه اصلاح قیمت بنزین، به اغتشاشات خیابانی و در ادامه به قربانی شدن تعدادی از هموطنانمان منجر شد، حاج قاسم در واکنش گفته بود: «چرا ما باید شاهد این مسائل باشیم که بخشی از جوان‌های ما اسیر نقشه‌های دشمنان شوند. غصه می‌خورم چرا این جوان‌ها به جای اینکه در صف گروه‌های انقلاب باشند و از انقلاب دفاع کنند، بازیچه شدند.»

قطعاً حاج قاسم اگر امروز حضور داشت برای جوانان فریب خورده در آشوب های اخیر نیز نگران می‌شد. و قطعاً ایشان میان فریب خوردگان و اشراری که طلبه بسیجی را شکنجه کرده و گلوی مأمور پلیس را پاره کردند و مردم را در کوچه و خیابان و حرم به شهادت رسانده‌اند، تفکیک قائل می‌شد. و باز هم قطعاً این شهید بزرگوار با فعالین فتنه و لیدرهای آشوب مرزبندی می‌کرد.

چه آنکه در سال ۷۸ و در مقطعی که در دولت اصلاحات، فتنه ۷۸ رخ داد، ۲۴ نفر از فرماندهان سپاه به رئیس‌جمهور وقت نامه نوشتند. سردار «محمدعلی جعفری» فرمانده سابق کل سپاه با اشاره به این نامه تصریح کرد: «نامه را حاج قاسم خودش تهیه کرد، ایشان فقط امضاکننده نامه نبود، بلکه نگارنده نامه بود و نقش اصلی و محوری را در تنظیم این نامه و گرفتن امضا از فرماندهان داشت که در پی آن دو جلسه هم با رئیس‌جمهور وقت داشتیم که روح اصلی نامه هم تهدید بود که اگر توجه نکنید ما طور دیگری برخورد می‌کنیم.»

سردار سلیمانی از جمله مقاماتی بود که صراحتاً درباره خیانت نابخشودنی فتنه ۸۸ موضع‌گیری کرد. در یک نمونه، حاج قاسم - ۲۲ بهمن ۹۶- در جمع مردم کرمان گفته بود: «در سال ۸۸ و در فتنه اخیر (دی ۹۶) ضدانقلاب برای براندازی وارد شدند و موج‌سواری می‌کردند و این ملت ایران بود که وارد صحنه شد و بینی دشمن را به خاک مالید.»

ای کاش به جای پرچم، من را ده بار آتش می‌زدند!

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به همان میزان که نسبت به همه مردم رئوف و مهربان بود نسبت به منافع، ارزش‌ها و اصول جمهوری اسلامی ایران محکم و پایبند بود. این شهید عزیز در اغتشاشات دی ماه ۹۶ پس از آتش زدن پرچم ایران توسط عده‌ای از آشوبگران گفته بود: «ای کاش به جای پرچم، من را ده بار آتش می‌زدند؛ چرا که ما برای نشاندن پرچم بر هر قله‌ای ده‌ها شهید داده‌ایم.»

نگاه پدرانه و غیرتمندانه به دختران ایران

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به تأسی از رهبر معظم انقلاب، همه مردم ایران را با هر نوع عقیده سیاسی و فرهنگی، با هر تیپ و ظاهری، مانند فرزندان خود می‌دانست. ایشان در جایی گفته بود: «همان دختر کم‌حجاب دختر من است. دختر ما و شماست؛ نه دختر خاص من و شما، اما جامعه ماست.»

دشمن در آشوب های اخیر با تمام ابزار و هر آنچه داشت به میدان آمد تا به بهانه دروغین «حقوق زنان»، به پروژه شکست خورده «براندازی جمهوری اسلامی ایران» واقعیت ببخشد، اما این بار نیز چیزی جز شکست و سرافکندگی عایدش نشد. چرا!؟ به این دلیل که قاطبه زنان و دختران ایرانی، به این مسئله آگاه هستند که جمهوری اسلامی ایران حامی حقوق زنان و مدافع تکریم و پیشرفت دختران ایرانی است.

حاج قاسم، دختران کم حجاب را مثل دختران خود می‌دانست اما همین سردار دلاور برای دفاع از زنان و دختران ایرانی، کیلومترها دورتر از مرزهای جمهوری اسلامی ایران، داعش- و به عبارت دقیق‌تر نوچه‌های آمریکا و انگلیس و اسرائیل- را زمین گیر کرد و کمر این گروهک تکفیری تروریستی را شکست. این یعنی نگاه پدرانه با نگاه غیرتمندانه، توأمان در شخصیت حاج قاسم وجود داشت و قطعاً این نگاه، ترویج بی بندو باری با شعار دروغین «زن، زندگی، آزادی» را نپذیرفته و به آن رسمیت نمی‌دهد.

رویکرد مقتدرانه نسبت به دشمن

حاج قاسم در تیر ماه ۹۷ و در پی اعلام موضع قاطع رئیس جمهور وقت در قبال اظهارات سلطه طلبانه و تهدیدات و زیاده‌خواهی‌های مقامات آمریکایی و صهیونیستها گفته بود: «آنچه از فرمایشات حضرتعالی در رسانه‌ها منعکس شد، مبنی بر اینکه اگر نفت جمهوری اسلامی ایران صادر نشود، تضمینی برای صدور نفت کل منطقه نمی‌باشد و بیانات بسیار ارزشمندی که در موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به رژیم صهیونیستی فرمودید، مایه مباهات و افتخار است...دست شما برای ایراد این سخنان به موقع، حکیمانه و صحیح می‌بوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد در خدمت هستیم

مقابله جدی با اشرار مسلح

در ابتدای دهه هفتاد و بعد از پایان جنگ تحمیلی، حاج قاسم برای تأمین امنیت به مرزهای جنوب شرق کشور آمد. در آن زمان معاندان نظام اسلامی با انجام اقدامات خرابکارانه در استان سیستان و بلوچستان از جمله گروگان گیری‌های پی در پی کاری کرده بودند که کسی حتی جرأت تردد در جاده‌های منطقه را نداشت.

این شرایط بی‌ثبات باعث شد که شورای عالی امنیت کشور سپاه پاسداران را مأمور برقراری امنیت در منطقه جنوب شرق کشور کند از همین رو سردار سلیمانی به عنوان فرمانده قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در جنوب شرق کشور معرفی شد. در مدت زمان فرماندهی ایشان بر قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در جنوب شرق کشور آنچنان اقدامات مهم و تأثیر گذاری برای ایجاد امنیت در این منطقه انجام دادکه نتیجه آن تا به امروز هم ادامه دارد.

ایستادن در نقطه مقابل پروژه «تجزیه طلبی»

در ماههای اخیر و در جریان آشوب ها و اغتشاشاتی که رخ داد، کاملاً آشکار شد که پشت شعار دروغین «زن، زندگی، آزادی»، پروژه‌های شومی نهفته است، از جمله جنگ داخلی و تجزیه و تکه تکه کردن ایران. نکته قابل تأمل اینجاست که سردار سلیمانی همیشه در نقطه مقابل «پروژه تجزیه طلبی» قرار داشت و آن را محکوم می‌کرد.

در جریان حضور داعش در عراق، سردار سلیمانی جلسات زیادی با کردهای عراق برگزار کرد. حاج قاسم با سران جریان تجزیه‌طلب گفتگوهای چند ساعته داشت و صراحتاً به آنها گفت که این کار به مصلحت کُردها و استقلال و تمامیت ارضی عراق و منطقه نیست. وی معتقد بود که شکل‌گیری مرزهای سیاسی بر مبنای قومیت به معنای تجزیه منطقه است.

نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران!

یکی از شعارهای اصلی جریان فتنه در سال ۸۸، شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»! بود؛ شعاری بی‌پایه و اساس که سران و لیدرهای فتنه ۸۸ هیچگاه نسبت به آن اعتراض نکردند.
سردار سلیمانی در روزهای پایانی سال ۹۴ در دیدار با هیئت حماس با اشاره به شعار انحرافی فتنه‌گران در سال ۸۸ با عنوان «نه غزه نه لبنان؛ فقط فلات ایران» و   «نه غزه نه لبنان؛ جانم فدای ایران» گفته بود: «در ایران، زمانی که مسئله، فلسطین باشد، همه انقلابی هستند، همگان فلسطین را دوست دارند فلسطین حتی در داخل ایران هم (موضوعی) اساسی است چند سال پیش شعار «نه غزه نه لبنان؛ جانم فدای ایران» را سر دادند؛ از شما می‌پرسم اینها اکنون کجا هستند. ما این را در قاموس سیاسی خود ثبت کردیم. کسانی که هرگونه شعاری در مخالفت با حمایت ما از فلسطین سر دهند در هیچ پست سیاسی نخواهند بود و در رأس تصمیم‌گیرندگان کلان کشور جای نخواهند داشت. کجا ممکن است چنین چیزی اتفاق بیفتد؟»
نکته قابل توجه اینجاست که پس از این اظهارنظر، حامیان فتنه ۸۸ به سردار سلیمانی حمله کرده و او را در آماج فحاشی قرار دادند.

اگر بعضی از کارها با دیپلماسی قابل حل بود، هیچ‌کس مصلح‌تر از امیرالمؤمنین (ع) نبود

سردار سلیمانی در پاسخ به عده‌ای که مدعی بودند «سوریه و عراق و نبرد با داعش، دیپلماسی و مذاکره می‌خواهد» گفته بود: «اگر بعضی از کارها با دیپلماسی قابل حل بود، هیچ‌کس مصلح‌تر از امیرالمؤمنین (ع) نبود، هیچ‌کس مصلح‌تر از امام حسین (ع) نبود، چرا امام حسین و چرا امیرالمونین در بعضی جاها دست به شمشیر بردند و چرا امام حسین با خون خودش و فرزندانش آمد دفاع کرد از اسلام، با خون؛ چون آن منطق، منطق دیپلماسی نبود.  در مورد تروریست‌های منطقه راهی جز مقابله نیست، وقتی که منطق طرف مقابل این است که شما از نظر دینی واجب‌القتل هستید و کشتن تو به هر تعداد بهشت را بر او واجب می‌کند، آیا امکانی برای این دیپلماسی وجود دارد؟.»
حاج قاسم در اظهارنظری دیگر گفته بود: «گاهی از راه دیپلماسی اقداماتی می‌کنیم. اما برخی گره‌ها و حل برخی مشکلات فقط با دیپلماسی حل نمی‌شود.   یک سری رفتارها با عبور از دیپلماسی، باعث پیوند می‌شود و صمیمیت و اخوت ایجاد می‌کند. خون شهید نصیری (از شهدای مدافع حرم) چنین ویژگی‌ای داشت. خون وی و خون دیگر نیروهای ایرانی از شمال بغداد تا موصل جاری شد، این خون تنها خون یک نفر نبود این پیمانه‌ای از خون ملت و وفای یک ملت در حمایت و پشتیبانی از یک کشور مورد ظلم و ستم واقع شده بود. کدام دیپلماسی می‌تواند همانند خون شهید نصیری، خون شهید جلال، خون شهید تقوی، خون شهید همدانی و صدها شهید که در این مسیر برای دفاع از بشریت جاری شد این صمیمیت و اخوت را ایجاد کند؟.»
حالا با این اوصاف، شاید بهتر بتوانیم به این سؤال پاسخ بدهیم که «اگر حاج قاسم امروز بود چگونه رفتار می‌کرد!؟»

کد خبر 123

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha